اشک خدا ..
دیشب با خدا دعوایم شد / با هم قهر کردیم
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد / رفتم گوشه ای نشستم / چند قطره اشک ریختم
و خوابم برد / صبح که بیدار شدم مادرم گفت:
نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد…
نظرات شما عزیزان:
[ پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:, ] [ 13:59 ] [ ♥سینا♥ ]
[ CommEnt
]